تاب آورى در طوفان: چگونه در دل بحران، رضايت از زندگى را تجربه كنيم؟
در دنیای پرتلاطم امروز، مواجهه با چالشها و بحرانها اجتنابناپذیر است. از نوسانات اقتصادی و تورم گرفته تا تنشهای منطقهای و رویدادهای ناگوار، هر یک میتوانند سایهای از ناامیدی بر زندگی ما بیفکنند. اما آیا راهی هست که در دل این طوفانها، همچنان چراغ رضایت از زندگی را روشن نگه داریم و مسیر رشد و پیشرفت را ادامه دهیم؟
در مؤسسه لیانا، با شعار «ارتقای تفکر رشد و حس رضایت از زندگی»، باور داریم که این امر نهتنها ممکن است، بلکه با نگاهی علمی و عمیق به روانشناسی، میتوان به آن دست یافت.
این نوشتار برای شما جوانانی است که در پی معنا، رشد، تمایز و موفقیت هستید؛ برای شما که در شرایط اقتصادی و شغلی امروز به دنبال افزایش مهارتهای خود برای ورود موفق به بازار کارید؛ و برای شما که میخواهید در هر شرایطی نسخهای منحصربهفرد از خود باشید و ضمن تلاش برای موفقیت، از هر لحظه زندگیتان رضایت بیشتری تجربه کنید.
ریشههای تابآوری: نگاهی به نظریههای روانشناختی
رضایت از زندگی در شرایط سخت، پیوند نزدیکی با مفهوم تابآوری (Resilience) دارد. تابآوری به توانایی فرد برای سازگاری مثبت با عوامل تنشزا و بازگشت به تعادل پس از مواجهه با ناملايمات اشاره دارد. روانشناسان بسیاری در طول تاریخ این مفهوم را بررسی کردهاند:
ویکتور فرانکل و معنای زندگی
فرانکل، روانپزشک و عصبشناس اتریشی و بازمانده هولوکاست، نظریه معنادرمانی (Logotherapy) را مطرح کرد. او معتقد بود حتی در بدترین شرایط، انسان میتواند معنایی برای زندگی خود بیابد.
فرانکل در کتاب مشهور خود، انسان در جستجوی معنا، بر اهمیت یافتن هدف و معنای فراتر از خود تأکید میکند. برای شما که درگیر ناامیدیهای ناشی از شرایط اجتماعی و اقتصادی هستید، یافتن معنا در کارهای روزمره، روابط یا حتی کمک به دیگران میتواند چراغی روشن برای رضایتمندی از زندگی باشد.
معنایابی نیرویی است که به ما کمک میکند رنج را تحملپذیر کنیم و از آن فراتر برویم. تجربهها و تحقیقات نیز همین موضوع را تأیید میکنند.
مارتین سلیگمن و روانشناسی مثبتگرا
مارتین سلیگمن، بنیانگذار روانشناسی مثبتگرا (Positive Psychology)، بر مطالعه نقاط قوت انسان و آنچه زندگی را ارزشمند میکند تمرکز دارد. او معتقد است تمرکز صرف بر بیماریهای روانی کافی نیست و باید به پرورش ویژگیهایی مانند امید، خوشبینی، شکرگزاری و تابآوری نیز پرداخت.
تا به حال چقدر برای پرورش این ویژگیها در خود وقت گذاشتهاید؟ تجربهها و نتایجش را برای خود مرور کنید.
سلیگمن نظریه PERMA را مطرح کرد که پنج عنصر کلیدی برای شکوفایی و رضایت از زندگی را شامل میشود:
-
Positive Emotion (احساسات مثبت): تجربه شادی، قدردانی و امید
-
Engagement (درگیر شدن): فعالیتهایی که هم چالشبرانگیزند و هم لذتبخش
-
Relationships (روابط): داشتن ارتباطات معنادار با دیگران
-
Meaning (معنا): یافتن هدف و معنای زندگی
-
Accomplishment (دستاورد): رسیدن به اهداف و تجربه موفقیت
با تمرکز بر این پنج عنصر، میتوانید کنترل درونی و رضایت بیشتری در زندگی خود تجربه کنید.
آلبرت بندورا و خودکارآمدی
آلبرت بندورا، روانشناس کانادایی، مفهوم خودکارآمدی (Self-Efficacy) را معرفی کرد. خودکارآمدی یعنی باور فرد به تواناییهای خود برای انجام موفقیتآمیز یک وظیفه یا رسیدن به هدف.
در شرایط بحرانی، وقتی احساس ناتوانی و بیقدرتی سراغمان میآید، تقویت حس خودکارآمدی اهمیت ویژهای پیدا میکند. با تعیین اهداف کوچک و قابلدسترس و تجربه موفقیت در آنها، میتوانیم بهتدریج باور به تواناییهایمان را افزایش دهیم.
گامهایی برای تجربه رضایت در دل بحران
حالا که با نظریههای بنیادی روانشناسی آشنا شدیم، بیایید به گامهای عملی برای دستیابی به رضایت در زندگی بپردازیم:
۱. پذیرش و واقعبینی
اولین گام در هر بحران، پذیرش واقعیت است. تلاش برای انکار یا نادیدهگرفتن مشکلات، تنها انرژی ما را هدر میدهد و مانع حرکت رو به جلو میشود.
این به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه به معنای درک آنچه هست و سپس برنامهریزی برای آنچه میتواند باشد. کارل راجرز، روانشناس انسانگرا، بر اهمیت پذیرش بیقید و شرط تأکید میکرد؛ نه فقط نسبت به دیگران، بلکه نسبت به خودمان هم.
۲. تمرکز بر آنچه تحت کنترل شماست
در مواجهه با اتفاقات بزرگ و غیرقابلپیشبینی، ممکن است وسوسه شویم بر چیزهایی تمرکز کنیم که توان تغییرشان را نداریم. اما این رویکرد فقط به ناامیدی و اضطراب بیشتر منجر میشود.
بهجای آن، توجه خود را به حوزههایی معطوف کنید که بر آنها کنترل دارید: افکارتان، واکنشهایتان، اعمال و انتخابهایتان. این تمرکز به شما حس قدرت و توانمندی میبخشد.
۳. تقویت ارتباطات اجتماعی
در شرایط سخت، حمایت اجتماعی نقش حیاتی دارد. جان بالبی، روانشناس بریتانیایی، نظریه دلبستگی (Attachment Theory) را مطرح کرد که بر اهمیت روابط ایمن و حمایتگر در زندگی انسان تأکید دارد.
ارتباط با دوستان، خانواده و جامعه نهتنها احساس تنهایی را کاهش میدهد، بلکه میتواند منبع ارزشمندی از امید و راهحل باشد.
۴. اهمیت خودمراقبتی
در میانه بحران، نباید از نیازهای اساسی خود غافل شویم. خواب کافی، تغذیه سالم، فعالیت بدنی و مدیتیشن ابزارهای قدرتمندی برای مدیریت استرس و حفظ سلامت روان هستند.
آبراهام مازلو با نظریه سلسلهمراتب نیازها، بر اهمیت رفع نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی بهعنوان پایههای اساسی برای رسیدن به خودشکوفایی و رضایت تأکید میکند.
در نهایت، بحرانها بخش جدانشدنی از زندگیاند، اما با نگاه علمی، پذیرش واقعیت، تمرکز بر تواناییها، ارتباطات سالم و مراقبت از خود، میتوانیم حتی در دل طوفان هم مسیر رضایت و رشد را ادامه دهیم.
عکس مقاله از svklimkin